کلاف، گلوله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لخته شدن، همامدن، هماور شدن
مجتمع
سیمان گلوله شده
تجمع، تجمع (فولوکولاسیون)، لختگی، لختهشدگی، هماوری، همایی، یکپارچه کردن
حد هماوری
نسبت هماوری
لخته ساز، منعقد، هماور کننده، هماورنده
ساخت لختهای، ساختار هماوری
لخته کردن
سیل، سیلاب، طغیان، طوفان
سیلگیری
آسه سیل
بند، بند طبیعی، سیلبند (خاکریز، آب بند، دیوارخاکی)، کناربند، لوار
روانه بازالتی، بازالت سیلابی
مسیل