ترک، درز، درزه، شکاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمه شکافی، چشمه گسلی
آب شکاف، آب شکاف (درز)
ترکدار، شکافدار
رس ترک خوره، رس ترکدار
سنگ شکافدار
شکافتگی
سنگدانههای یک سایز
منطبق
تجهیزات
تناسب
ابزارگان، اتصال، پیوندی، جفتسازی، رابط، قطعه اتصال
فیتینگ
فیتینگ (وصاله)
پیچ تنظیم