الک ظریف، الک نرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخالصی ریز دانه
ریز آشغالگیر
ماسه ریز
مقیاس کوچک
الک، غربال
آسفالت سرد و نرم
خاک ریزدانه
خردی، ریزی، ریزی دانهها، نرمی، نرمی سیمان
نرمی، ریزی
ریزگی، مدول ریزی، مدول ریزی و نرمی، مدول نرمی، مدول نرمی و ریزی، معیار درشتی، مدول نرمی
مدولنرمی، مدولریزی
ریزی ذرات پوشرنگ (حداکثر)
نرمه
زیباترین
اتصال انگشتی [چوب]