نسبتاً ناصاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسبتاً صاف
افت، شیب شکن، افتادن، آبشار، ریزش، شیب
کاهش دما
ریزش سنگ
فروریزه
سرعت سقوط
تابلوی ریزش کوه
تابلوی محدوده ریزش کوه، تابلوی منطقه ریزش کوه
تراوایی سنج با تراز افتان
شاخه نزولی
قوس نمایشی، قوس کاذب، هلال دروغین
سقف کاذب، سقف نما
گیرش کاذب
حائل موقت