نوسان بیش از حد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آب اضافی، آب بیش از انداره، آب مازاد
بیش از حد، زیاد، فراوان
اسیدیته تبادلی، اسیدیته قابل تبادل
ضریب تبادل
مجتمع تبادلی
نیروی تبادلی
انگیزش
اسباب پاسخ به تحری، دستگاه پاسخ به تحریک
برانگیختن، نیروی برانگیزش، نیروی تحریک کننده، نیروی محرک، نیروی محرکه
راه ندادن
مسیر ویژه اتوبوس
راه ویژه اتوبوس، مسیر ویژه اتوبوس
خیابان ویژه اتوبوس
خط ویژه گردش، مسیر ویژه گردش
شرایط اجرایی