ارزیاب، برآوردکننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوری، کشندانی
دهانه، شارگاه، کشندان، مصب
تالاب
کندهکاری
اترینجیت
آبسنج
مختصات اولری
بار بحرانی اولر
نیروی اولر
نسبت رعنایی اولر، نسبت لاغری اولر
تنش اولر
قضیه اولر
حذر کردن از
ارزیابی
ارزشیابی طرح