انباشت برجا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاری شدن، صادر شدن
جاری شدن
دیوار کنار ساحل
آکند، پشته، خاکریز، خاکریزی، دیوار خاکی، دیواره
حالت خاکریزی، شرط خاکریزی
سد خاکی
خاکریزی
در کشتی گذاشتن
اقدام کردن
غرقه، مدفون
جاگذاری شده
طول فرورفتگی، طول گیرداری
جایگزینی
جاگذاری شده در بتن
ضریب گیرداری، ضریب جایگیری، ضریب جاسازی