خاکی، گلی، سفالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفالین، سفالینه
اتصال به زمین، زمینبندی، زمینگیر کردن
اتصال زمین
زلزله، زمینلرزه
پی مقاوم در برابر زلزله
مرکز زلزله
ضریب زلزله
طغیان ناشی از زمینلرزه
کانون زلزله
فواره زمینلرزه
خطر زمینلرزه ای
بار زلزله، نیروی حاصل از زلزله
دوره تناوب زلزله
مقاوم در برابر زلزله