تنوره دیو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردگیر
خاک اره
دیو باد
گرد چال
راندمان گردو غبارگیری
هوای دارای گرد و غبار
پودر شدگی، غبارزایی، گرد دادن، گرد و غبار کردن، گردشدگی
پودرشدگی سطح
ضد گرد و غبار
حق گمرک
سکونت، محل سکونت، مسکن، واحد مسکن، واحد مسکونی
نوع محل سکونت، نوع مسکن
واحد مسکونی
رنگمایه، رنگینه
نفوذ رنگ