تخلیه، زهکشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبخور، آبکش، آبنشست
نقشه کش
رسم کردن، کشیدن
برداشت
سوراخ واریز، مخروط
لوله تخلیه
مانع، ضرر، برگشت
بازوی کشنده، میل کشش
نیروی اتکای کششی
پل متحرک، تابلوی پل متحرک
افت، افت تراز آب، پایین آوردن سفره، پایین رفتن، تخلیه، فروآب، فروکش، فروکش سطح آب
منحنی افت، منحنی پیش زدگی
کشو
حدیده کردن، طراحی، کشیدن، نقشه، نمایه
میز نقشه کشی