تهنشستگی، تهنشین شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبرفت، زمین رسوبی، گل رسوبی، مصالح رسوبی، مواد آبرفتی
محراب
تغییر دادن، اصلاح کردن، جایگزین کردن، داخل شدن
دگر سانیپذیری
دگررسانی
سازه تغییریافته
عمق متناوب
تناوبى، متناوب، یکی در میان
صافی دوتابی متناوب
بار تناوبی
تانسور متناوب
انتخاب، جایگزین
جریان متناوب
بارگذاری متناوب
روش مسیر جایگزین