انکسار، پخش کردن، پراش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پراش نگار
سیستم جانبی بازتابی پخشیده
طیفهای بازتابی پخشیده
افشانه، پخش کننده
شیشههای مات
افشانه، انتشار، پخش، پخشیدگی، پراکندگی، نفوذ
بلوک پخش کننده
ضریب پخش
معادله پخشیدگی
پخش گازها، نشت گازها
تلمبه پخشی
قابلیت انتشار، قابلیت پخش
حفاری
هضم
طبقه هاضم