زایل کننده، مستهلک کننده، میراگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دادهها، دانستهها
داده
تجزیه و تحلیل آمار
مرکز داده
جمع آوری آمار
انعکاس دادهها
پردازش آمار
استخراج آمار
تاریخ پایان کار
خط مبنا، سطح مبنا، سطح مقایسه، مبنا، مفروض، داده شده
ارتفاع مبنا
تراز مبنا، سطح مبنا
سطح سنجش، سطح مبدا، سطح مبنا، سطح مقایسه، صفحه مبنا
نقطه مبنا
اندود