کلاهک کوبش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعارف، مرسوم
برش، بریدن، ترانشه، خاکبرداری، خندق، کند
کند و پوش
قسمت خاکبرداری
از هم گسیختگی خاکبرداری
بریدن
حد جدایش
بام یک شیبه
شیب قسمت خاکبرداری
شیروانی خاکبرداری، ترانشه خاکبرداری
خرد کردن
حفاری روباز، حفاری و خاکریزی
برش و خاکریزی، کند و آکند
روش برش و آزمایش
تختان بریده