تاب برداشتن، پیچیدن، تابیدگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاری، جریان، جریان آب، روان، شدت جریان، شدت جریان برق، متداول، جاری
چینهبندی جریانی
منحنی جریان
نمودار جریان
اختلاف جریان
حد متداول
جریانسنج، دستگاه اندازهگیری جریان، مولینه، وسیله اندازهگیری جریان
نسبت جاری
سرعتگیر
جدول جریان
لغزه
ختم میگلردها، قطع میلگردها
پرده
تزریق پرده، دوغابریزی پردهای، دوغابریزی مسدود کننده