ناو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرده، ذره
ساختمان دانهای متخلخل
بتن آسفالتی ترکیب شده با لاستیک تایر خرد شده
تسطیح کننده
قطعه قطعه شدن
لاستیک خرد شده
شکستن، لهیدن
خرده سنگ
خرد شده
سنگدانه خرد شده
سنگدانه خوش وزن به جز سنگدانه طبیعی
خرده شن، شن شکسته
خرده شن ریز
یخ خرد، خرده یخ
خرده سنگ ریز، پودر سنگ