سنگدانهها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفل و بست بین سنگدانهها
ناحیه گذار بین وجهی ریزدانهای
آفندان، ماده مهاجم، متجاوز، مهاجم
مهاجم، گزندبار، آسیب رسان
مایع مخرب
آب خورنده، آب مخرب
پیری
بهمزدن
سرعت همزدن، سرعت دوران كُند جام کامیون مخلوط کن
درهم آمیختن، مخلوط کردن، همزدن
سرعت همزدن
بهمزن، همزن
کامیون همزن
محوطه باز
پیمان، موافقتنامه