اتصال معمولی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط
ساختمان عبور و مرور
ارتباط و مخابرات، ارتباطات
اجتماع
طرح تسهیلات اجتماعی
تبادلی، تبدیلی، جابجاییپذیر
کموتاتور
تیغه، شانه
بهمفشردن، بهمفشرده، توپرکردن، کوبیده، متراکم، متراکم کردن
مقطع جمع و جور، مقطع خمیری، مقطع فشرده، نیمرخ فشرده
فشرده
متر مکعب کوبیده
یارد مکعب کوبیده
پوشش با خاک کوبیده
خاک نرم توپر، خاک نرم کوبیده