اصلاح شده با سیمان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماتریس پایه سیمانی
اندود کردن، تکه تکه کردن، چسباندن، چسبندگی، سخت گردانی، سمنته شدن، سیمان کشیدن، سیمانسازی، سیمانکاری
فرآیند سیمانی شدن
مواد به هم چسبیده
شیست سیماندار
ماده چسباننده
مواد چسباننده
مواد سیمانی
چاله آبدار
دوران سنوزوئیک (زمان زمین شناسی)
سرشماری
دایره سرشماری
آمار سرشماری
حوزه سرشماری، منطقه سرشماری