فروریختگی، فروریزش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکفت، غار
آب غار
حفرهای، غاری، کاواکی
سنگ آهکی حفرهدار
ایجاد خلاء، حفر کردن، حفرهزایی، حفرهسازی، خلاء زایی
خلا زایی، حفرهزایی
خط حفره زایی
عدد خلاء زایی
پارامتر خلاءزایی
نقطه حفره زایی
مقاومت خلاء زایی
حفره، فضای خالی، مجوف
اتصال مجوف
چاه لولهای حفرهدار
دیوار توخالی، دیوار جدا کننده، دیوار حفره دار، دیوار دو جداره، دیوار صندوقه، دیوار صندوقهای، دیوار مجوف