آجر سمبادهای، آجر کاربوراندم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخوانبندی، سفتکاری
اسکلتبندی، اسکلتسازی، سفتکاری
الوار، الوار سفتکاری
فقل کاردان
جهات اصلی، چهار جهت اصلی
بار
هواپیمای باربر، هواپیمای باری
کشتی باربر، کشتی باری
ترن باربر، ترن باری، قطار باربر، قطارباری
راه ارابه رو
نجار
نجاری
خرده ریزهای موکت
همپیمایی
خط عبوری همپیمایی، خط ویژه همپیمایی