پیچ تنظیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعدیل، تنظیم، جفت و جورکردن، جورکردن، سرشکن کردن، سرشکنی
منحنی تطابق، منحنی میزان
ضریب تنظیم
زبانه
ساختمان اداری
اداری – اجرایی
تنش مجاز
انحراف مجاز
افزودنی، افزونه، آمیزه، سازنده فرعی، ماده اضافی، ماده افزودنی، ماده مضاف، ماده معین، مخلوط
افزودنی، ماده افزودنی
مواد افزودنی بتن
آجر خام، خاک خشتی، خشت، خشت خام، خشت و گل
خشت
برگزیدن، انتخاب کردن
برآشامیدن، جذب سطحی کردن