ماندحرارتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارزش گرمایی، گرمادهی
گرماسنج
مجزاکردن یخ، یخ کندن، یخزایی
بادامک
خم گرده ماهی، خمیدگی، خیز، خیز به طرف بالا، خیز معکوس، خیزدادن، خیزمعکوس، گرده
قوس هلالی
خیزدادن
لایه زاینده
کندهکاری برجسته رنگارنگ
ایستگاه عکسبرداری
اردوگاه، چادر
زمین دانشکده
آبراهه، جوی آب، کانال، لوله، مجرا، نهر
پل کانال، پل کیالی
بستن نهر