بار اجرایی، بار بهرهبرداری، بار خدمت، بار سرویس، بار کار، بار کاربردی، بار مجاز، بار موثر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار بهرهبرداری
تنش اجرایی، تنش بهرهبرداری، تنش خدمت، تنش کار، تنش مجاز
طراحی بر اساس تنشهای مجاز
روش تنش مجاز
نیروی غیر فعال
استاد کار، استادکاری، مهارت
مهارت، استادکار
ساخت و ساز
کارگاه
جهان
سیستم جهانی ژئودزی
بیلان جهانی آب
کرم
ساییده شدن
الیاف بافته شده