خط گسسته برای آمد و شد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلال، واسط
آلیاژ مس و قلع، برنز، مفرغ
جوش برنزی
جویبار
جاروی شن کش
پرداخت جارویی
حرکت براونی
حرکت براونی، حرکت نوسانی
روش هایبرونر – امت – تلر
برس
آج دادن، خط انداختن، مخطط کردن
پوشش حصیری
سطح برس زده
سطح برس خورده