چسبندگی، دوسناکی، دوسندگی، شیره داری، غلظت، کند روانی، کندروانی، گرانروی، لزجت، لزجی، ناروانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرانروی
ضریب لزجت
افزودنی اصلاح کننده گرانروی (لزجت)
گرانروی مایع
چسبناک، گرانرو، لزج
میرایی چسبنده، میرایی ویسکوز
اتلاف لزجتی
اثر لزجت
جریان آرام، جریان لزج، جریان یکنواخت
سیال لزج
میراگر مایع لزج
نیروهای چسبندگی، نیروی حاصل از لزجت
ضریب میرایی چسبنده
دید، قابلیت دید، قابلیت رویت
قابل دید، قابل رویت، مرئی