بعد یا عرض فونداسیون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست، گسیختگی
موج شکن
قطعه، قطعه قطعه
شکستگی سنگدانه
جدایی، گسیختگی
چکش کمپرسی، شکن، شکست
مسافت متعادل
نقطه سربه سر
پارگی، شکست، گسیختگی
فرورفتن در زمین
بار انقطاع، بار گسیختگی
حد گسیختگی
تاب، تنش انقطاعی، تنش گسیختگی
موج در حال شکست
نیروی شکست موج