مدخل زیرزمینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در زیر قرار گرفته، زیر ساخت
از زیر خالی کردن
از زیر خالی شدن
آبرفتگی کف، آبشستگی
از زیر نقب زدن
تونل، زیر گذر، زیرگذر، گذرگاه تحتانی، گذرگاه زیرین
سرازیری پیوند، نشیب پیوند
پیبندی کردن دیوار
پشتبندی، شمعبندی، پیبندی، تقویت زیر پی، تقویت از زیر، زیربند
کم آرماتور، کم آرماتورگذاری شده، کم فولاد
تیر با فولاد کم
در دست تعمیر
زیر اشباعی
جریان زیر اشباعی
سنگ زیر اشباع