سمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمی بودن
خط کشی کردن
مقدار جزئی
روش ردیابی لحظهای
ردیاب، ماده ردیاب
طاق قوسی فتیلهای، طاق قوسی دندهدار
میزچه ترسیم
خط آهن، راه آهن، ریل، میسر
بستر خط آهن، بستر راه آهن
ریلگذاری
تابلوی خط راه آهن
مطالعات پیگیری
بی ریل، بیجاده
اصطکاک، نیروی سطحی
آسانسور کششی