پل میانگذر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در تمامی، سراسر
افت قائم، افت گسلی
پیشرانه، راندگی، رانش، سوراخ کردن، فشار، فشار جانبی، نیروی رانشی
سوراخکاری فشاری
نیروی پشت سیلندر
گسل راندگی
خط فشار
رانش کمان
طوفان تندری
بدین ترتیب، بدین گونه
برگ جریمه، بلیت
کشندی
دامنه جزر و مد
انگپایه کشندی
جریان جزر و مدی