آب آویزی، آب معلق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار رسوب معلق
اندروا، آویز، دروایی، معلق
رکاب آویزان [فولادگذاری در بتن]
پل معلق
شیب ثابت، شیب یکنواخت
فرآیند تعلیق
آرماتور تعلیق، آرماتور معلق
میله آویز
سقف معلق
سازه معلق
ثبات
پایدار
معماری پایدار
طویل المدت
بار پایدار، بار دایمی، بار طویل المدت، بار مداوم