آب سطحی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موج سطحی
عرض سطحی
بزرگای موج سطحی
ماده فعال سطحی
محوطه پارکینگ سطحی، محوطه پارکینگ همسطح
دگرجانشینی-سطح
دهانه پارکین، دهانه گندآبرو
هیدرولوژی آبهای سطحی
آشکار کردن
روکاری، صاف کردن، لایه پوششی
خیزاب، ضربه آبی، ضربه قوچ، موج، موج زدن (ضربه قوچ)
شیر پیشبینی کننده نوسان
لوله تعادل
برقگیر حفاظتی