تیر بار پخش کن، تیر زبر سری یا تقویتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پی پاچه بزی، پی تعریض شده، پی منفرد، شالوده پاچه فیلی، شالوده منفرد
پخش، پراکندگى، تنظیم، صافکاری
ضریب پخش
گسترش یک فواره سیال
سرعت پخش
پاطاق، چشمه، فنر
گیره فنری
ثابت فنر، ضریب فنر، ضریب فنریت
تغییر شکل فنر
ایندکس فنر
خط مظهر چشمه
رگبار بهاری
سختی فنر، صلبیت فنر
کشش فنر
جزر و مد کامل، جزرومد بیشترین