کروی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تانسور تنش کروی
پوسته کروی
قاچ کروی
کرویت
درجه کروی شکل بودن سنگدانه
اسفروید
شبکه عنکبوتی
تخصیص شبکه عنکبوتی
انتهای بدون سرکاسه لوله
سیم
اتصال سر تنبوشه ای
مادگی سر تنبوشهای
گلمیخ، میخ بزرگ، میله
گره میخی
سرریز شدن، سرریز کردن