بیل زنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته انداختن، پوسته پوسته شدن، فلس ریختن
پکیدن، پوسته انداختن، پوسته شدن، خرد شدن، سرشکن شدن، قلوه کن شدن، کنده شدن، ورآمدن
پکیدن، طبله کردن و خرد شدن
مقاومت در برابر سرشکن شدن
تنش خرد کننده
تنش کششی پکیدن، تنش کششی قلوه کن شدن
ناحیه ترکیدگی
دهانه، دهنه، فراخنا، محدوده
فروپاشی دهانه
طول دهنه
طول دهانه
ارّه قابدار
تکنیک کوتاهسازی دهانه
دهانه
پشت بغل، دیوار لچکی، لچکی میان پنجرهای، اسپره، پیشانی، سوراخ، لچک، لچکی