آهک شکفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکفتگی، شکفتن، شکفتن [آهک]، فروپاشی
کوب نشست، ضربه نشست
شیب
شیبدار
ضربه سیلی
کم شدن
توفال
آردواز، پلمه، سنگ شیست، سنگ لوح، لوح سنگی
شیست خاک رسی
سنگ لوح ساختمانی
شیروانی با سنگ لوح
پتک
بالشنگ یا زیر سری ستون، تراورس، تکیهگاه، تیر زیر خواب، تیرکش، شاهتیر
بالشتک، زیر سری
دیوار کرسی، دیوار کرسی چینی، کرسی چینی