پای خورد از نوع لغزشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخوردن، سرش، لغزش
اسکیمر، کفابرو
پوسته
اصطکاک پوستهای، اصطکاک پوستی، اصطکاک جدار، اصطکاک جداری، اصطکاک سطحی، چسبیدگی
آرماتور جلدی
مقاومت جداری
اندود کردن با ملاط
اصطکاک پوستهای مقاوم
ازاره، قرنیز پای دیوار
نورگیر بام
برج، آسمانخراش، ساختمان بسیار طبقه
پنجره سقف، پنجره طاق، پنجره هوارسانی سقف، روزنه، نورگیر بام، نورگیر سقف، نورگیر کف بامی
آسمان خراش، آسمانخراش
بره، تاوه، تخت بتن، تخته، دال، سنگ تخت، صفحه، صفحه بتنی، لوح، لوحه، ورق
عمل دالگونه