کشش حلقوی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه برش حلقوی، وسیله آزمایش برش حلقوی
تلاطم
جریان بازگشتی، جریان شکافنده، جریان ساحلی، جریان مرگبار
رسیده
جا افتادن برف
قابلیت شکافتپذیری تخته سنگ
خراشنده، ریپر، شکافنده
خرد کردن
شکافتن تخته سنگ
چین، خیزاب، ریپل، موج بستر، موج کوچک
بدون تموج
ایجاد تلاطم در سطح آب، ایجاد موج در سطح آب
پوشش سنگریز، خشکه چیدن، خشکه چین، سنگ لاشه، سنگچین حفاظتی، سنگچینی بیترتیب، سنگریزی
ارتفاع پله، بالا رفتن، خیز، خیز پله، خیز، ارتفاع پله، گشادی
افزایش دما