پرمایه بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الک، الک کردن، غربال کردن، پرویزن، غربال
سواری
سوار
راحتی راننده
پاشنه آبریز، پیشانی شیروانی، تارک، تیرفراز، تیزه شیروانی، خرپشته، خرپشته شیروانی، خرپشته، گرده ماهی، تیزه خرپا، خط الراس
تیر تیزه
نهر در امتداد خط الراس
لچکی تخته نوک
سقف دوشیبه
لبهها
آسایش در سواری، راحتی در سواری
خیزاب
پارگی، ترک مویی، ترک مویین، ریفت، کافت، شکاف