اندود، اندود خارجی، اندودن، دوغاب زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اَسترکشی دیوار
گچ مالیدن، اندود کردن
اندود، اندودکاری، اندودکردن، نازککاری
اندودکاری بیرونی
اندود کردن
انرژی تجدیدپذیر
نوسازی
تجدید نظر
بازسازی
شهرت
اجاره کردن برای مدت طولانی
اکسیژنگیری
تعمیر، مرمت
عملیات تعمیراتی
دوباره فرش کردن