راستگر، یکسو کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیم الخط
انتقال مستقیم الخط
روند خطی، روندمستقیم الخط
دوره برگشت
رابطه دورهای
دوره بازگشت، دوره تسلسلی، دوره تناوب، زمان برگشت، فاصله اتفاق مجدد، فاصله برگشت، فاصله تسلسلی
رابطه تکرار شونده
بازیافت
سنگدانه بازیافتی
مبرّد تصفیه شده
استفاده دوباره
خاکستر سرخ
آجر خوب پخته شده، آجر سرخ، آجر قرمز
خاک رس سرخرنگ، سرخ رست
سرب قرمز، سرنج