زود سخت (شدن)، زود سخت شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افزودنی زودسخت کننده (تندگیر)
صافی تند ماسهای
زودگیر
قیرابه زودگیر
آزمایش کشش سریع
جریان متغیر سریع
قیر زودگیر
قیرتندگیر، قیرزودگذر
سیمان زود سخت شونده، سیمان زودگیر
سیمان پرتلند با مقاومت اولیه زیاد، سیمان پرتلند زودگیر، سیمان پرتلند سریع سخت شونده
قیر تندشکن، قیر زودشکن
سریعا
سرویس اتوبوسهای آزاد راهها
نادر
خاکهای کمیاب