درکوهی، کوارتز، کوارتس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه کوارتزی
کوارتزیت
نیمه دولتی
ترکیب نیمه دایم
جریان شبه آرام، جریان نیمه آرام
کواترنری
بارانداز
آجر قلمدانی، قلمدانی
عصا [خرپا]
سردکردن، سرمادادن
آب داده، آب دیده
فولاد تبرید و بازپخت شده
آب دادن، خنک کردن سریع، سریع خنک کردن
آب دادن فولاد
جستجو – تحقیق